حجاب اجباری
- دسته : پرسش و پاسخ حجاب
- 30 آگوست 2019 | 12:08
همانگونه که می دانید هیچ دلیل تاریخی مبنی بر اجباری بودن حجاب در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و زمان حکومت امام علی علیه السلام وجود ندارد سوال بنده این است که اگر حجاب در دوران پیامبر و حضرت علی علیه السلام اجباری نبوده ،چرا الان در کشور جمهوری اسلامی ایران حجاب اجباری هست؟اگر قانون خدا بود باید زمان حضرت علی هم اجرا می شد و اگر قانون خدا نیست چرا الان باید انجام شود؟
پیش از ارائه پاسخ این سوال ذکر چند نکته ضروری می باشد :
۱.حکومت اسلامی غیر از برقراری نظم و امنیت، تامین نان و مسکن و تامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی شهروندان که وظیفه عمومی همه حکومت ها است،
دو وظیفه مهم دیگر هم دارند که عبارتند از:
رشد و تعالی معنوی و اخلاقی شهروندان و تحقق احکام اسلامی.
نگاه مکتب اسلام این است که انسان برای رسیدن به کمال آفریده شده و همه چیز برای حرکت به سوی کمال و سعادت فراهم گشته است.
حکومت نیز فرصت و ابزاری برای رساندن انسان به کمال می باشد .
دولت به دلیل قدرت و امکاناتی که دارد در این زمینه دارای مسئولیت است.
زیرا بدون حضور فعال حکومت امور اجتماع سامان می یابد و کمال آدمی در پرتو زندگی جمعی حاصل نمی شود.
بر اساس اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ،دولت موظف شده است همه امکانات خود را برای امور شانزده گانه مندرج در اصل دوم به کار گیرد که امر اول، «ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی »است.
همچنین بر اساس اصل دهم ،«خانواده ،واحد بنیادی جامعه اسلامی »شمرده شده است
که «همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد».
۲.کلیه نظام های فکری، برای خود نظام اجتماعی را نیز طراحی میکنند.
در نظامهای اجتماعی، اکراه و اجبار از ابزارهای پیش بینی شده در کلیه نظامها است ؛
یعنی، در هر نظامی در مقوله های اجتماعی و حقوقی آن، جبر قانونی وجود دارد و بدون آن ،جامعه قابل اداره و کنترل نیست.
نظام های قضایی و نیروهای انتظامی در همه نظامها ،امری مقبول و معقول هستند.
بنابراین بایستی محدوده عقیده را از محدوده عمل و حقوق جدا کرد.
در حیطه «عقیده» اجبار راهی ندارد؛
ولی در حیطه عمل، آنچه که به نظم عمومی جامعه مربوط می شود رفتارهای اجتماعی تحت نظارت و کنترل درآمده و احیاناً با آن برخورد میشود.
چنانکه در تمامی جوامع قوانین و مقرراتی وضع می شود و همگان ملزم به رعایت آن می باشند .
با این تفاوت که در برخی جوامع، تنها به رفاه عمومی و آسایش جسمی افراد جامعه توجه دارند و هر چه که اختلال در آسایش بدنی باشد،خلاف قانون شمرده می شود ولی در جامعه اسلامی افزون بر آسایش بدنی به حفظ ارزش های معنوی نیز توجه شده است
و آنچه تاثیر سویی بر معنویت افراد جامعه دارد، خلاف قانون شمرده می شود.
۳. به طور کلی دستورات و تعالیم دین دو دسته هستند؛
دسته اول احکام و دستوراتی که جنبه فردی دارند،مانند:
نماز و حج، که اگر کسی انجام نداد ضررش بیشتر متوجه خودش می شود در این موارد ، حاکم اسلامی هیچ اجباری به انجام این دستورات دینی ندارد.
دسته دوم احکام و دستوراتی است که علاوه بر جنبه فردی دارای جنبه عمومی نیز هستند،مانند:
جهاد و حجاب که حاکم اسلامی باید نسبت به آنان توجه خاص داشته باشد و با افرادی که آن را رعایت نمیکنند برخورد نماید.
۴. مختصات بدپوششی در جامعه ما با جامعه شهری صدر اسلام متفاوت است،
چراکه اصولا «رفع حجاب از زنان»، پدیدهای است نو که در سده های اخیر در اروپا به بهانه آزادی زن و تامین حقوق او رواج یافت و به مرور زمان، به کشورهای اسلامی نیز سرایت کرد.اما در صدر اسلام عموم زنان به نوعی حجاب را رعایت می نمودند و حتی زنان یهودی و مسیحی نیز بر اساس آموزه های دینی خود نسبت به حجاب پایبند بودند و دستور قران جهت تکمیل حجاب زنان نازل گردید،بنابراین نمی توان وضعیت کنونی زنان را که با انواع و اقسام و آرایش و پوشش زمینه تحریک مردان را فراهم می نمایند را با شرایط گذشته مقایسه کرد و از عدم گزارش مقابله،نتیجه گرفت که موضوع، مورد حساسیت جامعه اسلامی نبوده و یا حکومت، خود را موظف به مداخله نمی دانسته است.
با توجه به موارد ذکر شده در دو محور به پاسخ این سوال (حجاب اجباری)میپردازیم:
الف. نبود گزارش تاریخی
در خصوص عدم ارائه گزارش تاریخی از مقابل حکومت با بی حجابی، باید گفت:
آنچه مسلم است، در عصر نبی اکرم (ص) و در اثر حضرت علی (ع) ،مسئله امر به معروف و نهی از منکر اجرا می گشته و آیات و روایات متعددی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مبنی بر تذکر نسبت به پوشش نامناسب برخی از زنان و دختران مطرح شده است.
ب.دلایل مشروعیت الزام حکومتی حجاب
برای جواز مداخله حکومت در موضوع پوشش به سه دلیل می توان تکیه کرد:
اول: معروف میان فقها آن است که حاکم اسلامی می تواند در مقابل هر عمل حرامی اعمال مجازات کند ؛
چه این عمل محرم، مستوجب حد منصوص شرعی باشد چه از مواردی باشد که حد خاصی برای آن ذکر نشده باشد؛
و چه فعل حرام ،عمل فردی، چون روزه خواری و ترک نماز و استمناء باشد
و چه عملی که در حوزه روابط اجتماعی تعریف میشود؛
چون فروش سلاح به دشمنان در زمان جنگ، جاسوسی، گرانفروشی و بدحجابی و موارد دیگر.
دوم: بر اساس آیات قرآن کریم، یکی از وظایف حاکمان اسلامی امر به معروف و نهی از منکر می باشد
و از آنجا که رعایت حجاب از مصادیق معروف و عدم رعایت آن از مصادیق منکر می باشد،
از اینرو وظایف حکومت به دخالت در موضوع حجاب می باشد.
سوم: از ملاحظهای برخی روایات چنین استفاده میشود که از وظایف حاکم اسلامی، تربیت و تأدیب عمومی است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سفارش خود به معاذ هنگامی که او را به امارت یمن منصوب نمود، فرمود :
کتاب خدا را به آنان بیاموزد و آن را بر اخلاق صالحه به خوبی تأدیب بنما…
حضرت علی علیه السلام نیز از جمله وظایف امام را، آموختن آنچه به صلاح آنان است و بازداشتن مردم از آنچه به ضررشان است، دانسته است.
از این رو در سنت عملی معصومان علیه السلام به مواردی از تعزیرات بر می خوریم که در مورد بی اعتنایی به مستحبات و یا سهل انگاری ها انجام شده است؛
از جمله نکوهش و مجازات داستان سرایی در مسجد- که با احترام مسجد ناسازگار است-
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد می توان این چنین نتیجه گرفت:
حجاب تا زمانی که در حریم زندگی خصوصی افراد است ،یک امر فردی و خصوصی است
و کسی نمی تواند به دخالت کرده و تجسس نماید،
ولی آنگاه که به یک امر اجتماعی تبدیل شد و با حقوق دیگران ارتباط پیدا کرد
و تشخیص نوع مردم و مسئولین امر ،موجب به مفسده شد ،
حکومت وظیفه دارد باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه حداقل حجاب را اجباری نماید.