چرا حجاب
- دسته : پرسش و پاسخ حجاب, حجاب
- 02 سپتامبر 2019 | 07:09
گاه گفته میشود حجاب و پوشش از سایر امت ها به مسلمانان رخنه کرده است. و خداوند چرا حجاب را واجب کرده است؟ برخی نیز چنین می پندارند که خدای بزرگ که همه هستی از آن اوست و نسبت به بندگانش مهربان و رحیم است، هیچگاه زنی را بخاطر آشکار بودن چند تار مو …به جهنم نمی فرستد.
این سخن گرچه صورت عامیانه دارد اما میخواهد به استنتاج کلامی برسد که چنین سختگیریهای از سوی خداوند نیست ، دیگران دین خدا را سخت کرده و عرصه حیات را بر بندگان خدا سخت ساخته اند.
به نظر می رسد پاسخ گفتن به این پرسش چندان دشوار نباشد ،
زیرا این سخن را در مورد تمامی احکام دینی می توان راند یعنی می توان گفت :
خداوند بندگان را به خاطر چند رکعت نماز ، یا چند روزه خواری و یا… به جهنم نمی برد.
و نتیجه این سخن نوعی اباحی گری در عمل است.
گذشته از آن مگر قرآن کتاب الهی و سخن خداوند نیست،
آیا نباید به سخنان خدایی رحیم در نامه اش به سوی انسان ها گوش فرا داد؟
آیا تهدید های خداوند در کتابش قابل اعتنا نیست؟
مگر آنکه منکر اصل کتاب شوید که در آن صورت بحث و استدلال باید به گونهای دیگر صورت پذیرد .
از سوی دیگر، اگر خدای رحیم زنی را بخاطر عریانی چند تار مو به جهنم نمی بَرد ، آیا این زن نباید خواسته مولای خود را محترم بشمارد؟
انسانی که همه چیزش از پروردگار می باشد ، عقل به وی حکم میکند ، فرمانها و توصیههای آفریننده را پاس دارد و در حد توان بدان پایبند باشد.
«قاسم امین» در کتابش نوشته است:
«پوشش عادتی است که از اختلاط و ارتباط با سایر ملت ها درمیان مسلمین رخنه کرده است. آنان این سنت نیکو شمرده و بر آن لباس دین پوشانیده اند مانند سایر عادت های ویرانگر که به نام دین در میان مسلمانان رسوخ کرده و دین از آن بیزار است.»
در پاسخ به این ادعا باید گفت به اتفاق همه مورخان ارتباط ایرانیان با عربها در سالهای پس از رحلت پیامبر اتفاق افتاد یعنی پس از فتح ایران در زمان خلیفه دوم به سال شانزدهم هجری.
مطالب مرتبط
ولی آیات حجاب در قرآن نازل شده و احادیثی که از رسول خدا در این زمینه نقل شده همه مقدم بر آن است زیرا آیات حجاب در سال پنجم هجری نازل شد. به این چنین سختگیریهای خلیفه دوم در امر حجاب زنان، نشان از آن دارد که این امر برگرفته ازدیگران نبوده است.به نظر میرسد از وجود حجاب در میان دیگر امت ها و رعایت آن به گونه ای نزدیک به آن چه اسلام آورده، می توان نتیجه گرفت که این سنت دینی ریشه ای در فطرت و ساختار وجودی انسان دارد.
دکتر محمد سعید العشماوی می گوید:
«نمونه بارز اختلاط اندیشه دینی با فرهنگ عمومی مسئله چرا حجاب است.
در این مسئله توصیه های دینی با واقعیتهای اجتماعی گره خورده است از این رو در این زمینه آرای متناقض عرضه شده است.
برخی آن را واجب دینی می انگارد و گروهی دیگر آن را شعار سیاسی قلمداد می کنند.»
و نیز او معتقد است:
به جز آن، آنچه در شریعت وارد شده، اگر قابل پذیرش باشد بر احکام موقت دلالت دارد؛
و اینکه چرا حجاب با وضع کنونی از اختلاط های نابجای اندیشه های دینی با میراث مردمی است؟
زیرا پوشش و لباس از امور عرفی است و جزو عبادات و واجبات دینی نیست.
ایشان آیههای ۵۳ سوره احزاب،۳۱ سوره نور ،۵۹ سوره احزاب که در این آیه ها خداوند
- به مؤمنان فرمان می دهد که با همسران پیامبر از ورای سخن گویند،
- به زنان دستور میدهد خمار خود را پشت سرنینداخته بلکه با آن گردن و بالای سینه خود را بپوشانند
- به پیامبر دستور میدهد که به همسران و دختران و زنان مؤمن فرمان دهد که جلباب خود را به خود بگیرند تا شناخته نشوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.
چنین توجیه میکند که:
۱-آیه ۵۳ سوره احزاب :
این حکم به زنان پیامبر مختص است و سایر زنان مسلمان مشمول این دستور نمی باشند.
۲-آیه ۳۱ سوره نور :
در عصر پیامبر زنان پارچه به سر کرده و دو طرف آن را به پشت سر می انداختند بگونهای که گردن و بالای سینه آنها آشکار بود.
برای آنکه فارقی بین زنان مؤمن و غیرمؤمن باشد خداوند دستور داد :
زنان مؤمن پارچه را که به سرکرده بر جلوی بدن خویش رها سازند تا از پوشش ممتازی برخوردار گردند.
پس این دستور دائمی نیست بلکه به دورانی برمی گردد که جداسازی زنان این وضع را طلب می کرده است.
۳-آیه ۵۳ سوره احزاب :
در این آیه حکم پوشش معلل است؛ بنابراین درعصر حاضر که مسئله بردگی از میان رفته، این حکم نیز منتفی می شود.
حجاب ، عاملی است که خالق بوسیله آن تنظیم عادلانه حیات را انجام میدهد،تا تعقل ، عاطفه،اخلاق،ایثار و انسانیت ، همه بصورتی منطقی در جایگاه خود قرار گرفته و انجام وظایف نمایند؛ اما همه بر تفوق و برتری تعقل زن سر تعظیم فرود آورند؛ تا آنچه که در زندگی محور حرکت آدمی قرار گیرد، تعقل یا شریعت درونی او باشد.
بنابراین می توان در خصوص چرا حجاب گفت :
حجاب ، ضامن پویایی و تکامل جامعه انسانی بسوی اهداف الهی است.