اشکال و پاسخ برای پوشش
- دسته : پرسش و پاسخ حجاب
- 31 اکتبر 2019 | 11:10
برای پوشش دینی اشکال هایی گرفته شده است که در این مقاله به پاسخ و تحلیل آنها میپردازیم.
الف. سلب آزادی
مهمترین اشکال برای پوشش دینی سلب آزادی زن است و پاسخ آن هم اینست که لزوم پوشش اسلامی، زن را از آزادی و انتخاب برهنگی موی سر و اعضای بدن و لباس دلخواه خود در برابر مردان بیگانه ممنوع میسازد. از این بیان معلوم می گردد منظور از سلب آزادی، آزادی علمی، اقتصادی، سیاسی و امثال آن نیست و تنها به آزادی در برهنگی و نوع لباس اختصاص مییابد که غالباً به آزادیهای جنسی مربوط میشود. و البته سلب آن از ارزشهای دینی و عقلی است.
آزادی بر دو نوع است :
نوع اول را آزادی مفید و ارزشی
و دیگری را آزادی زیانبار و ضد ارزشی گویند.
اگر آزادی با فطرت و عقل و دین تضاد نداشته باشد زیانی در پی ندارد و در بسیاری از موارد سودمند است در غیر این صورت آثار منفی آن کمتر از آثار مخرب اسارت نیست. درک آزادی و اسارت حقیقی کار آسانی نیست. چه آزادیهای ظاهری که عین اسارت است و چه قیدهایی که عین آزادی است. عقل و دین و فطرت بهترین معیار آزادی و اسارتند.
با توجه به آنچه بیان گردید میگوییم:
نه آنچه مغایر آزادی انسان است نقطه منفی به شمار میرود و نه آنچه انسان را به آزادیهای مخرب سوق می دهد نقطه مثبت تلقی میشود. به همان اندازه که آزادی ارزش است قیودی که انسان را از اسارتهای پنهان و آشکار صیانت میکند نیز ارزش است. بهتر از آزادی ارزشی معنا شود تا معلوم گردد آیا حجاب مخالف آزادی است یا اساساً وجود آزادی بدون حجاب دینی محال است.
و پوشش دینی کدام آزادی را سلب میکند و کدام آزادی را به ارمغان میآورد.
بنابر عقل انسان که معیار شناخت خوبیها و بدیهاست ویژگیهای آزادی ارزشی عبارتند از :
۱- با عقل و فطرت در ستیز نباشد .
۲- با احکام خداوند حکیم تضادی نداشته باشد.
۳- به مفاسد فردی و اجتماعی منتهی نگردد.
۴- عفت و پاکی جامعه را تهدید نکند.
۵- شخصیت انسان را منکوب نسازد.
۶- حرص و شهوت را تشدید نکند.
۷- حقوق دیگران را پایمال نگرداند.
۸- انسان را از یاد خدا غافل نسازد.
حال قیود و محدودیتهای فوق که برخی آزادیها را سلب می کنند نهتنها مغایرتی با عقل انسان ندارند که مطلوب آن هستند.
بنابراین قیودی که انسان را از رویایی با قوانین عقل و فطرت و بندگی غیر خدا می رهانند، و از هلاکت در شهوات، تضییع حقوق دیگران، مفاسد اجتماعی و سقوط شخصیت انسانی و تنشهای روانی و جنسی حفظ می کنند همانند آزادی، از ارزشهای بزرگ فرهنگی بشری بشمار می آیند.
بنابراین نه آزادی در بیحجابی قابل دفاع است و نه محدودیت پوشش دینی محل اشکال.
اگر حجاب محدودیت است، بیحجابی اسارت است و این دو بسیار تفاوت دارد.
البته حجاب تلاش بیشتری را طلب میکند که این اندازه تلاش برای زنان جلوه گر به نوبه خود وجود دارد.
در هر صورت محدودیت بهطور مطلق مردود نیست بلکه به خاطر آثار منفی که دارد مردود است
اما اگر دارای آثار مثبت باشد به اندازه آزادی و در مواردی که از ارزشی فراتر از آن برخوردار است.
خلاصه اینکه پوشش دینی نهتنها مخالف آزادی نیست
که بهترین آزادی را به ارمغان میآورد و به فرض آنکه محدودیت تلقی شود
یک محدودیت ارزشی است که زن و جامعه او را از مفاسد زیادی حفظ میکند.
اما این بدحجابی و برهنگی است که آزادی واقعی را سلب میکند و از زن اسیر میسازد
زیرا آزادی زن به آزادیسازی او از سیطره شهوت است نه خودنمایی و برهنگی که فروریختن ارزشهای او را به همراه دارد.
انسان فطرتی آزادیخواه دارد اما گاهی در راه رسیدن به آن به خطا میرود
و مثلاً بیحجابی را که پلههای اسارت است به جای حجاب دینی که نردبام آزادی است برمیگزیند که این را خطای در تطبیق گویند و مثالهای فراوان دیگری هم دارد .
ب- رکود فعالیتها
اشکال دیگر این است که حجاب مانع فعالیت زن در عرصههای زندگی است.
اما تجربه انقلاب اسلامی اثبات کرد که زنان میتوانند در تمامی صحنههای اجتماعی، اقتصادی ،حماسی، سیاسی، علمی ،هنری، حقوقی، قانونگذاری و بسیاری از صحنههای دیگر با پوشش دینی حضور یابند.
حضور بانوان عفیف در حساسترین صحنهها مثل مجلس قانونگذاری کشور، کرسیهای تدریس دانشگاهها، طبابت، صدا و سیما و امثال آن عملاً این بهانه را سلب کرده است .
حجاب نهتنها مانع فعالیتهای زن نیست که زمینه فعالیتهای سالم او را فراهم میسازد.
این خودنمایی زن است که با کشاندن مسائل جنسی به محیط کار نیروهای جامعه را فلج میکند.
بله حجاب مانع فعالیت های شهوی زنان در ادارات، تفریحگاهها و صحنههای اجتماعی دیگر است!
مانتو کمی از لباس های دیگر بانوان بلندتر است و حتی مزاحمت لباس های زمستانی آنها را ندارد
و مقنعه از مزاحمت و پریشانی موهای سر که مانع فعالیت است جلوگیری میکند
و شلوار مانع فعالیت هیچ زن و مردی نخواهد بود.
اگر خانمی نخواهد محیط کار را نمایشگاه ویژگیهای زنانه خود سازد پوشش دینی سبب کمترین رکودی در فعالیت های او نخواهد بود.
به عکس این خودنمایی و بیحجابی است که زن را به حواسپرتی و رکود میکشاند
و فرصت گرانبهای او را در پی تزئین و خودآرایی تلف میسازد
و پس از خروج از منزل نیز او را به نمایش تن و حفظ آرایش و تنظیم موهای سر وا میدارد
و با نمایاندن جاذبههای زنانگی خود فعالیتهای مردان را با رکود روبهرو میسازد.
به فرض محال که حجاب موجب کندی فعالیت زنان شاغل باشد
بیحجابی سبب رکود فعالیت زنان و مردم خواهد شد.
عجیب است که پوشش دینی مانع فعالیت است اما صرف هزینه فرصت فراوان بهمنظور نمایش بدن و شکار نیروهای جامعه سبب رکود فعالیت ها نیست .
زنی که با ظاهر بزک کرده خود که لازمه بیحجابی است
بطور خواسته و ناخواسته به صید دلهای مردان میپردازد مانع فعالیت است
یا بانوی متینی که همراه با پوشش دینی بدون ایجاد تنش های جنسی به کار خود مشغول است؟
زن بیحجاب به کدام شغل و منصب اجتماعی سالمی رسیده است که پوشیدگی زن مانع رسیدن به آن بوده است؟
تجربه نشان داده است که زن های خودنما همواره در شغلهای پائین جامعه قرار داشته اند
و موقعیتهای بلند اجتماعی ،علمی، تخصصی ،سیاسی و حقوقی پیوسته از آن زنان متین و پوشیده و باحیا بوده است.
در پایان در خصوص موضوع اشکال و پاسخ برای پوشش ذکر این نکته لازم است که حجاب یک فرمان الهی است که مصالح فراوانی را برای اجتماع تامین میکند و به فرض که سبب کندی فعالیت برخی زنان گردد باید مراعات شود اگرچه بیان گردید که پوشش دینی با فعالیتهای بانوان شاغل سازگار است.
د- تشدید حرص مردان
یکی دیگر از ایرادها این است که پوشیدگی زن اشتیاق و حرص مردم را افزایش میدهد.
زیرا انسان بر چیزی که از آن منع شده است حرص میورزد.
اما اگر از حجاب بیرون آید پس از مدتی برای مردان جامعه طبیعی خواهد شد و حساسیتهای جنسی از میان خواهد رفت.
این راه حل اشکالات فراوانی را به همراه دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
۱- زن بیحجاب تنها برای مردانی که همواره او را مینگرند ممکن است طبیعی شود اما مردهای نامحرم به چند نفر محدود نمیگردند. بنابراین ظاهر او همواره برای اکثریت قریب بهاتفاق مردان جامعه تازگی و تنوع دارد و نگاه به او کاهش نخواهد یافت. ضمن این که جلوههای زنان پیوسته مورد دید و طمع گرسنگان جنسی قرار دارند اگرچه بطور مکرر مورد نظاره آنها باشند.
چه این که عطش مردان به زنها محدودیت ندارد.
نتیجه آن که بیرون شدن زن از پوشش عفاف حرص چشم های گرسنه را کاهش نمیدهد بلکه با توجه به آشکار شدن جاذبهها و زیباییهای جسمانی او توجه و حرص مردان را افزایش میدهد.
۲- آزمندی انسان درصورتی است که ببیند ،هوس کند و منع شود.
اگر غذای لذیذی را از چشم گرسنه ای دور بدارند به آن حرص نمیورزد و همچنین اگر زن بسیار زیبایی از چشم مردم پوشیده باشد به آن حرص نخواهد ورزید.
«هر آنچه دیده بیند دل کند یاد» و زن پوشیده از دیده نامحرمان به دور است.
اما اگر در معرض دید نامحرم قرار گیرد، خودنمایی کند، ایجاد هوس نماید و دستیابی به او ممنوع باشد اشتیاق نامحرم چند برابر میشود.
پوشش دینی مواضع زیبا و مهیج زن را میپوشاند و طبعاً زمینه تحریک و آزمندی پدید نخواهد آمد.
اما فرونشاندن غرایز جنسی با برهنه ساختن زنان، خاموش کردن شعله های آتش با بنزین است.
امام رضا علیهالسلام فرمود:
نگاه به موهای زنان شوهردار و غیره شوهردار حرام گردیده است زیرا با این نگاه است که شهوت مردان به هیجان میآید و به فسادشان میکشاند.
۳- تمایلات جنسی مرد به زن در نگاه او خلاصه نمیشود تا با بیحجابی زن روابط آنها طبیعی گردد. بلکه نگاه به مواضع آشکارشده ی بدن او مقدمه بیداری شهوت و تمایلات خفته مرد میگردد و زمینه آزمندی شدید او بر کامیابی های جنسی دیگر میشود و چنین تشدید حرصی از حرص بر نگاه به مراتب زیانبارتر است، و زنان بیحجاب علاوه بر حرص بر نگاه به مواضع مهیج، حرص بر کامیابی های دیگر جنسی را فراهم میسازند. نگاه به زنان خودنما شهوت مردان و متلاطم میسازد و تا ارضا نگردند نگاه آنها ادامه مییابد از آنجایی که قیود اجتماعی ،شرعی و عقلی مانع ارضای آن هستند حرص بر نگاه ادامه خواهد داشت تا به عقده های درونی و جنایتهای جنسی منتهی شود که نمونههای آن فراوان است .
۴- طبیعی شدن نگاه بیگانه به مواضع جمال و مهیج یک زن جز با کنار گذاردن عفت که اساس ارزش زن را تشکیل می دهند میسر نیست و سرپرستی او نیز باید فاصله عمیقی از سلامت اخلاقی، غیرت، مردانگی و دیانت داشته باشد تا راضی شود به اندازهای چشمهای لجام گسیخته نامحرم در زیباییهای ناموسش سیر و سیاحت کند تا برای او طبیعی شود .طبیعی شدن نگاه به زن در قوانین شرافتمندانه دین و عقل جز برای محرم او مجاز نمیباشد .
نتیجه اشکال و پاسخ برای پوشش
نتیجه اینکه اشکال تشدید حرص مردان به عکس آنچه گفتهاند بر بیحجابی مترتب است که با فرو ریختن دیوار حجاب تمایلات شهوی به تنشها و تجاوزات جنسی مردان منتهی میگردد. اما ممنوعیتی که از سوی پوشیدگی زنان بر مردان بیگانه تحمیل میشود به غزلسرایی، ادبیات به عشق عفیف منتهی میگردد که مقدمه ازدواج شود.