چرا چادر

ممکن است سوال پیش بیاید که اگر ملاك حجاب زن «پوشـش» اوست، این پوشـش می تواند به گونه هاي مختلفی محقق شود. پس این همه اصرار به استفاده از چادر براي خانم ها چیست؟ و اینکه چرا در جامعه به گونه اي القا می شود که گویا افراد غیر چادري بی حجاب هستند؟ ! چرا چادر فقط به عنوان حجاب محسوب می شود؟چرا چادر

در پاسخ به این سؤالات ذکر چند نکته مهم است:

یک: بین لبـاس و حجاب بایـد تفکیک قائل شـد، به این معنا که اسـتفاده از لباس می توانـد چنـد منظوره باشـد، از جمله:

پوشاندن بدن، حفاظت از سرما و گرما و زیبایی و تن آرایی،

ولی فلسفه حجاب عبارتست از پوششی که این زیبایی ها را پوشانده و جلوه گري آن را محدود کند.

پس، بیراهه نرفته ایم اگر بگوییم هرگونه تلاشـی براي جذابیت و زیبایی پوشـش با اصل حجاب منافات دارد.

چرا که حجاب شـرعی بانوان دارای ملاك هایی  است و تنها با تحقق آنها حجاب شـرعی محقق می شود.

ملاك هایی همچون :

  • عدم تبرج و جلوه گري
  • اسـتفاده از رنگ هاي متین
  • پرهیز از استفاده از لباس شهرت
  • پوشاندن برجستگی ها و برآمدگی هاي اندام و …

پس اگر مد با لباس و پوشش زیرین سازگاري داشته باشد، به هیچ وجه نمی تواند با حجاب (پوشش رویین) سازگاري داشته باشد.

دو: هر چند چادر تنها شـیوه پوشـش شـرعی نیست، اما اگر درست اسـتفاده شود نقش  منحصر به فرد در تحقق حجاب کامل شـرعی دارد.

امتیاز چادر نسبت به سایر لباس ها، سادگی و بی ریایی آن است؛

و اگر بنا باشد خود چادر هم اسیر مـدها و رنگها و سـلیقه ها گردد،خاصـیت حجاب بودنش از دست می رود، ماننـد چادرهایی که اخیرا مـد شده؛ چادرهاي توري، نازك، چسبان، اندامی و …

فلسفه چادر این است که لباس هاي زیرین را پوشانده و جلوه هاي آن را خنثی کند.

حال اگر فرض بر این باشد که چادر حذف گردد و بگوییم چرا چادر ؟!

چه چیزي جایگزین آن می شود که امتیازات و کارکردهاي آن را داشته باشد؟!

با حذف چادر، لباس هاي زیرین نمایان شده، اندام و برجسـتگی هاي بدن زن و عملا فلسفه حجاب زیر سؤال می رود. وقتی چادر کنار برود و مانتو یا هر چیز دیگر جاي آن را بگیرد اولین دغـدغه نوع رنگ آن لباس است که قرار است جاي چادر را بگیرد.

طبیعتا رنگی انتخاب می شود که:

  • جذاب تر باشـد
  • متنوع باشـد
  • مردم پسـند باشد
  • با مد روز هماهنگ باشد
  • تنگی، گشادي، کوتاهی، بلندي، مدل دوخت، یقه

و همچنین نوع و مـدل سـایر موارد مربوط مانند:

  • رنـگ مو
  • نوع روسـري
  • آرایش و نقش هـاي متنـاسب با آن لباس و …

همه و همه باید براساس مـد روز باشـد.

چرا که اگر در جامعه آن روز پوشـش گشاد مـد نباشـد زن با پوشـش گشاد احساس حقارت نموده و مورد تمسـخر قرار میگیرد.

پس ناچار است از مدل هاي تنگ و اندامی اسـتفاده کند، وقتی پوشش بانوان تنگ و اندامی شد؛

اصل فلسفه حجاب،که پیدا نبودن حجم بدن زن است، زیر سؤال می رود.

نکته سوم: هر چیزي فرهنگ و آداب مخصوص خود را دارد.حجاب بـدون چادر نیز اقتضائات خاص خود را دارد.

نوع خاص راه رفتن، تعاملات اجتماعی، نوع حرف زدن، نگاه کردن و… .

و  آخرین نکته اینکه، در فصـل گرمـا قاعـدتا پوشـش جـایگزین چـادر بایـد از جنس نازك تر و لطیف تر انتخات گردد و این همان چیزي است که با اسلام و احکام آسمانی آن منافات دارد.

چرا که در راوایات آمده است:

زنی که از لباس نازك استفاده کند و بدن و حجم آن را در معرض نگاه نامحرمان قرار دهد، از آموزه هاي اسلام فاصله گرفته است.

بدین ترتیب با کنار رفتن چادر، آرام آرام دختر و زن جامعه آگاهانه و نا آگاهانه به سوي فرهنگ بی هویتی و فاصـله گرفتن از ارزش هاي اخلاقی پیش می رونـد و به تدریـج هنجار هایی که مورد قبول شان بوده رنگ می بازد؛ حریم ها شکسـته می شود؛ گناه و بی عفتی عادي می گردد و به جاي بندگی خدا، بنده و اسیر شهوت، مد و مدل ها گشته و  تقلید کورکورانه از تبلیغات پوچ غربی سراسر وجودشان را می گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *