حجاب لباس مشارکت اجتماعی
حجاب ، لباس مشارکت اجتماعی است، لباسی است که خدای متعال از ابتدای بلوغ به تن زنان مسلمان کرده، و او را به عنوان عضو موثر در جامعه عقیدتی اسلام پذیرفته است.
این لباس ،نشان فعالیتی است که نه تنها اسلام آن را مجاز می داند بلکه بر این فعالیت صحه می گذارد.
در طول تاریخ حجاب دچار هجمه های مختلف فرهنگی-نظامی شده است
برخی سعی کردهاند که ظاهر آن را حفظ کرده و هدف باطنی آن را خنثی سازند
و فرهنگ غنی آن را که همان فرهنگ پویایی ولایت است از زن مسلمان دور سازند،
برخی به ظاهر حجاب نیز حمله کرده آن را نشانی از وجود ولایت در جامعه تلقی کرده اند،
که در صورت ظاهر ،باطن آن نیز امکان بازگشت خواهد داشت.
آری این حجاب است، لباس مشارکت اجتماعی که تمامی ابعاد یک مشارکت رسمی الهی را در بر دارد
بسیاری از صادق اندیشان سعی دارند آن را یک لباس مشارکت صرفاً اسمی قلمداد کنند
تا از کارکرد آن بکاهند و زن را به پذیرش تحقیر های تحمیلی شرق و غرب بکشانند.
اما آن چه که مبهم است،این سوال است
که چگونه جامعه اسلامی با وجود این نمودهای عینی مقاومت و ایثار ،باز در پی ابزار دیگری برای مقابله با هجمه های بیگانه می گردد
و از طراحی سیستم تبلیغ صحیح آن هراس می کند؟!
انواع مشارکت
حیطه مشارکت وسیع است و بنا به توان و سرمایه فکری زن ،مشارکت می تواند انواع مختلفی داشته باشد:
۱. مشارکت اسمی
گاهی مشارکت در رعایت حجاب، مشارکتی اسمی است.
در این مشارکت، زنان سعی می نماید از مزایای آن برخوردار گشته و با همراهی در گروه به نتایج سودمند مشارکت در سطوح ساده دست یابد.
۲. مشارکت رسمی
گاهی مشارکت رسمی است،زیرا فرد با نهادینه کردن اهداف مشارکت، به تعمیق و گستردگی ابعاد آن همت گماشته و به عنوان فردی موثر در تصمیم گیری ها وارد شده و در نهایت با دستیابی به مدیریت بر خود، به مدیریت در گروه می پردازد.
گرچه این سیر دارای سلسله مراتب سطوح مختلف است،
اما در ارزشیابی مراتب آن، سن و تحصیلات، نقش چندانی ندارد،زیرا:
« اگر تقوا پیشه کنید خداوند قدرت تمایز حق از باطل برای شما قرار می دهد.»
حجاب ، لباس تقوا است،عارضه صحیح آن، توسعه تقوای فکری و عملی زن مسلمان است
و در صورت تحقق کامل آن، فرد به فرقان که قدرت تمایز حق از باطل است، دست پیدا میکند.
و این مرحله در مشارکت، مرحله فرهنگ پذیری است،
مرحله ای است که مشارکت کننده برای تعمیق اهداف، به سمت علم و تزکیه برای ایفای رسالت خود حرکت کرده و با تمسک به الگوی شخصیتی ایدهآل خود، مورد تایید قرار گرفته است.
طراحی حجاب در بهترین زمان ممکن، برای شکلگیری شخصیت زن صورت گرفته است،
تا زن تعالی خود را با استفاده از این ابزار تکاملی آغاز نماید،
چرا که بدون حجاب، فراغت لازم را برای دستیابی و درک مراتب بالاتر نخواهد یافت
و در راه تکامل ، از پرتگاه های سقوطی که بر سر راه او قرار می گیرد، نخواهد رهید و محک های شناخت در او تضعیف خواهد گشت.
لذا در آغاز طرح اجتماعی شدن و مشارکت اصولی زن در اجتماع، اجرای این حکم قرار داده شده است.
اگر حقیقتا بطن و معنای حجاب درک شود، تحول شگرف در زمینههای شناخت عرصههای تفکر ایجاد خواهد گشت.
و در این میان نقش اعتماد آفرینی حجاب برای زن و قدرتمند نمودن او برای رفع شبهات تاریخی، مشخص خواهد گردید.
لباس مشارکت اجتماعی (حجاب) از نظر روحی پیامدهای مثبتی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
۱. مدیریت برخود
زن با تمرین مشارکت در حریم الهی، به تجربههای سودمندی دست می یابد، زیرا در این حریم امن، زمینه بروز و شکوفایی توانایی خود را می یابد و به سبب در اختیار گرفتن دائمی نفس در جلوگیری از تنوع طلبی و جلوهگری های جسمی و رفتاری، (این مراقبت برای زن،ملکه می شود) قدرتی را در حاکمیت برخورد مییابد.
اصل این مدیریت بر خود، اساسی ترین و ریشه ای ترین زمینه ها برای تجلی مدیریت بر دیگران است.
بررسی توان و سرمایه های درونی و جلوگیری از هرز رفتن آن ها یا جلوهگری کاذب آن ها ،همچنین استفاده از سرمایه های درونی در مسیر منطقی و چارچوب عقلایی، و تنظیم رفتار و مناسبات اجتماعی با مردان و زنان بر اساس اصول و معیارهای ارزشهای انسانی ،رفته رفته به زن در این حریم امن، قدرت و توان مراقبت رفتاری را می دهد که این امر «مدیریت بر خود» یا «کنترل رفتاری» نامیده می شود.
۲.باز خورد عمل
لباس حجاب ، قوی ترین ابزار محک زدن میزان مشارکت اجتماعی است،
زیرا زن براحتی میتواند بدون مکر و فریب های رفتاری گروه ، بازخورد کار و کوشش را خود را مستقیماً ببیند و با بررسی و ارزیابی آن ها، تجربیات لازم را اخذ نماید.
ابزار مشارکتی که در اختیار زن قرار داده شده است،
آنچنان قوی است که می تواند مصلحت اندیشی و ریاکاری گروه را کنار زده و زن را بدون ایجاد مبالغه، مستقیماً در ارتباط با مفاهیم مشارکت قرار دهد.
۳. توسعه روانشناختی مشارکت
مالکیت، نیاز طبیعی آدمی است. این احساس با پرورش دادن و توسعه انسانیت در جامعه ، همچون زایش و تربیت نیروی انسانی میتواند در زمان رشد نماید و احساس تعلقی را در پیوند عاطفی میان زن با کل انسانیت ایجاد کرده و زن را آماده هرگونه ایثارگری نماید. این خصیصه ذاتی هرگاه در مسیر پدید آوردن و پرورش دادن عنصری معنوی یا اندیشه ای مثبت قرار گیرد، نه تنها تمامی آن خصوصیات را ایجاد خواهد کرد ،بلکه به سبب پایداری و سرعت هر چه بیشتر معنویت، این تعلق و احساس مالکیت ،به رضایت از وجود و فعالیت خود منجر می گردد.
شیوه حضور زن در جامعه، مسئولیت مدیریت فرهنگی فکری جامعه را بر دوش او می گذارد، و گویی در وسعتی به پهنای محیط فعالیت، حس مادری و هدایت و پرورش فکری نسبت به تمامی آحاد، بر اساس اصل رحمت وجودی زن شکل گرفته و فعال می شود. به عبارتی دیگر زن با ملبس شدن به لباس مشارکت اسلامی، مستقیماً در پدید آوردن و گسترش تفکر معنوی و اهداف الهی شرکت می نماید و به عنوان عضو فعال نسبت به این حرکت، احساس تعلق خاطر نموده و مالکیتی روانشناختی را نسبت به رشد آن پیدا می کند.