حجاب لباس معرفت
حجاب تمامی شرایط یک رفتار فرهنگی فعال و معنادار را در خود دارد و میتواند سرلوحه جنبان درک رفتار معنوی شود زیرا حجاب لباس معرفت است.
معنای باطنی حجاب ورای زمان و مکان است؛
و این حکم الهی از طریق معنا با روح انسان ها ارتباط برقرار می کند روح همان تکامل است .
حجاب در معنا و مفهوم معنویت است که در ذهن جزو وجود زن میشود ؛
بدین سبب حجاب لباس معرفت است و برای رسیدن به معرفت باید به خودشناسی رسید.
حضرت علی علیه السلام در خطبه ۱۰ نهج البلاغه میفرماید :
حقیقت را بر خود نپوشانده ام و اجازه نمی دهم حقیقتی را از من بپوشانند.
خودشناسی شدیداً با خداشناسی مرتبط است و شفافیت فطرت، آن چنان هدایت کننده است که در صورت تحقق آن آدمی برای یافت غایت ،نیاز به دلیل پردازی و استدلال دیگری نخواهد داشت و با مشاهده درون خود یکی از مفاهیم اصلی انا.. را درک خواهد کرد زیرا به محض آن که درون آن را بتوانی ببینی به او نخواهی رسید حجاب لباس معرفت است و برای رسیدن به معرفت حقیقی، عبادت ها وسایل درک و توجه به درون ابزار اعمالی هستند که نه تنها توجهات را متوجه درون می سازند بلکه به تواناسازی قدرت های درونی و انسان را در برابر نیازها و لذتی وسیع تر از نیازها و لذات مادی میبیند و دید او در جهان وسیع تر می شود.
در تمامی برهههای زندگی زن مملو از هشدارهای بیدار کننده قوی در درک درون است ؛
چه در زندگی خانوادگی در: ازدواج، تولد فرزند…
چه زندگی فردی همچون: بلوغ، دوران ماهیانه..
و چه زندگی اجتماعی که حکم صریح حجاب اسلامی را به همراه دارد .
در تمامی این مراحل ظرایفی از اتصال به حق در وجود زن قرار داده شده است
که وسعت درون را با رحمت الهی سیراب کرده و آن را غنی می سازد ؛
و سرمایه های درون او را با اهداف خلقت خداوندی هماهنگ می سازد
و در پی گذران طبیعی دوران های زندگی پربار او را به هم متصل ساخته تا در پی زحمات ،دردها و تلاش ها با زمزمه حقیقی زندگی نقش خود را در تداوم حیات بشری در یابد و هر لحظه به وجود رب پی برده و به او متوسل گردد و با داشتن حجاب ، لباس معرفت به تن کند. گویی خداوند درصدد است زن با کمک قوانین تشریعی (از طریق اجرای حکم حجاب) نه تنها جامعه را به رب حقیقی انسان در قالب مربیگری زن متصل گرداند؛
بلکه جامعه را با قدرت درونی او آگاه سازد؛
زیرا حجاب کمک می نماید تا زن خود اصیل اش را در یابد ؛
چرا که دامنه خب نفس و کشش به زیبایی ها و گستره ی احساس و عواطف زن به طریقی است که اگر حکم پوشش خود را در برابر بیگانگان نداشته باشد؛ با توجه و جذب انسانها به او تمامی نیرویش متوجه خود شده و اجازه نمی دهد عظمت درونش را در یابد و آن را درست بشناسد، او باید آن چنان که هست خودش را درک کند تا هم به صورتی فریب گونه خود را به جامعه معرفی نکند و هم در شناخت خود فریب نخورد!
بنابراین حجاب لباس معرفت است
و وسیله ای برای درک هرچه بهتر اصل زن برای خودش و ابزاری است برای یافتن خویشتن خویش، زن بدون داشتن حجاب، به سبب عدم درک درون خود آنچه را که خود می پندارد خود نیست لذا شخصیتی غیر خودش را اصل می گیرد و با از خود بیگانگی و نداشتن درک قدرت و عظمت درونی اش تلاش می کند تا آن شخصیت غیر خود را زیبا سازد و این عدم درک درون و جایگزینی خود فرعی به جای اصل عوارضی را در پی دارد ؛
زیرا به سبب عدم اعتماد به نفس و عدم درک قدرت روحی خود احتمال گرایش به شخصیت های دیگر و اصل گرفتن آنها (حتی به جای خود فرعی) نیز شدیداً وجود دارد اتصال خود فرعی به الگوهای موقتی که آنها نیز درون آن را درک نکرده اند سرعتی مضاعف را در فریب به زن می دهد که دائما او را شهوانی می بیند در حالی که فطرت زن شفافیت و زلالیت بیشتری نسبت به مرد دارد حجاب از روی شناخت و آگاهی لباس معرفت است که زن را در همچون گوهری در صدف در خود جای می دهد.
باید لحظه ای تامل کرده به خود بیاندیشیم،
شخصیتی پنهان در وجود ماست که بر اساس آن حرف میزنیم ، مشارکت میکنیم و می توانیم با همراهی آن به اهداف خود نائل شویم؛
باید این درون را شناخت و توانا ساخت تا از آن طریق زن ایده آل های خود را دریابد ؛
و با آنان ارتباط برقرار سازد و به این سبب است که :
حجاب لباس معرفت هر انسانی قلمداد می گردد که دشمنان همواره در محو آن کوشیده اند.