پوششهای معنوی انسان
- دسته : مقالات
- 26 اکتبر 2019 | 12:10
در یک نگاه کلی، انسان دارای دو بُعد مادی و معنوی و جسمانی و روحانی یا ظاهری و باطنی است و بهطور طبیعی هر یک از دو بُعد یادشده نیازمند پوششهای ظاهری و باطنی هستند تا در دستیابی انسان به سلامت جسمی و روحی و درنتیجه رسیدن انسان به تکامل، او را کمک نمایند.
گرچه جسم و روح هر دو مهم هستند و انسان باید برای سلامت هر دو تلاش نماید، چون جسم و روح در یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارد، اما از آنجایی که روح نسبت به جسم دارای اهمیت بیشتری است. زیرا آنچه شخصیت و هویت اصلی انسان را تشکیل میدهد، مسائل روانی و روحی است. بنابراین ما نیز در اینجا از برخی پوشش های معنوی انسان مانند تقوا، حیا و عفت که به منزله اساس و ریشه پوششهای ظاهری انسان هستند بحث میکنیم.
سه نوع از پوششهای معنوی انسان عبارتنداز : تقوا ، عفت ، حیا
بخوانید : انواع پوشش
۱- پوشش معنوی « تقوا »
یکی از پوششهای معنوی انسان ، تقوا است و قرآن مجید سبب برتری افراد را نسبت به یکدیگر تقوا میداند و میفرماید:
« گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست. »
تقوا که معنای تسلط بر خویش و خود کنترلی و خود مهاری است، یکی از عالیترین اهداف تربیتی اسلام شمرده میشود. اسلام میخواهد که لباس تقوا فراگیر و پیوسته و لازمه انسان شود و ظاهر و باطن انسان را دربر گیرد و لذا میفرماید:
«…وَ لِبَاسُ التَّقوَی ذَلِکَ خَیرُ…»
و از آن تعبیر زیبای لباس میکند که خود را به آن آراسته کنید.
به گونهای که میتوان گفت یکی از اساسی ترین مفاهیم و آموزههای تربیتی اسلام، ایجاد تقوا در متربّی است تا متربّی بتواند با مبارزه با نفس خود آن را مهار و کنترل نماید و نفس را در راه اطاعت خدا بکار گیرد. بعلاوه تقوا و مهار کردن خود و مدیریت نفس که از اساسیترین مفاهیم اخلاقی است که بعدها مورد توجه روانشناسان قرار گرفت. ناسازگاری میان خواست نفس و مصلحت ایجاب میکند که انسان، نفس خود را که مرکز خواسته هاست، کنترل و مدیریت نماید.
خواستههای نفسانی انسان به دو شکل « گرایش» و « گریز » تجلی پیدا میکند؛
یعنی گاهی نفس به چیزی علاقمند و گاهی از آن متنفر می شود.
از آنجا که همواره خواسته نفس با مصلحت انسان سازگار نیست،
گاهی نفس چیزی را میطلبد که موجب فساد و تباهی اوست و گاهی چیزی را رد میکند که به مصلحت اوست.
خداوند متعال میفرماید:
« چه بسا چیزی را خوش نداشته باشی، حال آن که خیر شما در آن است، و یا چیزی رو دوست داشته باشید حال آن که شر شما در آن است. »
بنابراین عدم سازگاری خواسته نفس با مصلحت نفس، ضرورت و لزوم کنترل و مدیریت نفس را اثبات میکند که در قرآن و حدیث از آن به « تقوا » تعبیر میشود.
تقوا مفهوم عامی است که همه عوامل نفس مثل خوف، عفت، صبر و حیا و … را شامل می شود .
وقتی تقوا هیچیک از این عوامل نیست بلکه عنوان کلی است که از تمام این عوامل کنترلکننده انتزاع میگردد.
بنابراین، عوامل ( خوف، صبر، حیا و عفت ) زیر مجموعه ی تقواست که در مقابل تقوا قرار نمیگیرد بلکه در کنار تقوا قرار میگیرند و اگر تقوا بخواهد عملیاتی و عینی شود، تحت یکی از عناوین زیرمجموعه خود عینیّت مییابد.
پس تقوا اگر بخواهد در قلمروی شهوت ها تجلی یابد، نام « عفت » به خود میگیرد
و اگر به جهت حضور ناظر و وجود نظارت ناظر محترم باشد در قالب «حیا » تجلی مییابد.
۲- پوشش معنوی «عفت»
تقوا و خود نگهداری اگر در قلمرو و شهوات و خواستههای نفسانی باشد، « عفت » نامیده میشود و عفت یعنی بوجود آمدن حالت نفسانی که به وسیله آن تمایلات و خواهش ها به کنترل شخص درآید. به گونهای که انسان به سوی حرام گرایش پیدا نکند و اجازه ندهد تا هیجانهای مربوط به تمایلات در هر زمان و مکان که میخواهند تخلیه شود. بلکه انسان با کنترل خود، آنها را در مسیر صحیح به جریان اندازد.
این تعریف عفت، عام است و شامل انواع مختلف آن میشود.
انواع عفت را میتوان در سه نوع کلی گردآوری کرد:
- عفت در اندیشه؛
- عفت در گفتار؛
- عفت در رفتار.
در روایتی از امام باقر علیهالسلام نقل شدهاست:
« خداوند به چیزی برتر از عفت شکم و عفت فرج عبادت نشده است. »
چه تعبیر زیبایی از آن شده است!!! عبادت!
کسی که دارای عفت بطن و فرج باشد عبادت و بندگی خدا را نمودهاست.
چهبسا افراد بندگی شکم و فرج خود را دارند.
دو نوع عفت شکمی و جنسی که در این روایت ذکر شده است از مصادیق « عفت در رفتار » است.
اگر انسان در مواجهه با تمایلات شکم و خوراک حدود الهی را رعایت کند از خوردنیهای حرام دوری کند، دارای « عفت شکم » است.
اگر در مواجهه با تمایلات جنسی، حدود الهی را رعایت کند و مرتکب گناهانی مثل بیحجابی و بدحجابی و زنا -که با غریزه جنسی مرتبط هستند – نگردد، دارای « عفت جنسی » است.
« عفت جنسی » در فرهنگ اسلامی دارای جلوههای متعددی است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
۱- پرهیز از نگاه آلوده؛
۲- خلوت نکردن با نامحرم؛
۳- نداشتن تماس بدنی با نامحرم؛
۴- رعایت پوشش مناسب و عدم حضور تحریکآمیز در جامعه؛
۵- واسطه نشدن برای فحشا؛
۶- پرهیز از خودارضایی و آمیزش نامشروع؛
۷- گریز از عوامل تحریکآمیز.
همانگونه که از موارد فوق آشکار میگردد، گرچه « عفت جنسی » اختصاص به بانوان ندارد و شامل مردان نیز می شود، اما به نظر میرسد که با توجه به فراوانی میل به خودنمایی در بانوان و درنتیجه فراهم بودن مقتضی و زمینه تحریک غریزه جنسی به وسیله میل یادشده، میتوان گفت عفت ورزی بانوان بهویژه از طریق رعایت پوشش اسلامی به معنای جامع و گسترده آن نقش مهمتری در سلامت جامعه دارد.
۳- پوشش معنوی « حیا»
حیا و شرم عبارت است از مهار کردن نفس از فعل و کار قبیح و زشت به خاطر حضور و نظارت ناظری که مورد احترام شخص حیا کننده است.
نکته ی ظریف درعینحال اساسی در بحث حیا این است که مسئله جنسیت، پوشیدگی، برهنگی و ضوابط حاکم بر آن را نباید فقط به دنیای بیرون و جامعه ی پیرامون آدمی اندیشید، بلکه باید به اهمیت احساس شرم و حیا به عنوان یک خصلت ذاتی و درونی او نیز توجه کرد، چون حیا و شرم یکی از صفات مخصوص انسان است و انسان تنها حیوانی است که اصرار دارد دستکم بعضی از اندام های خود را بپوشاند.
شرم و حیا و گریز از برهنگی برای انسان کمال محسوب میشود.
همان گونه که لباسهای بیرونی و ظاهری پوشاننده ی بدن انسان هستند، حیاط نیز پوشش معنوی شخصیت انسان است. همانطورکه عریانی جسم نشانه بیشرمی شخص است، بیحیایی نیز نشانه عریانی و دریدگی شخصیت است. در مقابل همان گونه که پوشیدگی، نشانه وقار و حیای شخص است، با حیا بودن نشانه مزیّن بودن شخصیت به لباس وقار و شرم است.
انسان بدون حیا جلوهای عریان و نازیبا دارد و به وسیله حیا است که قامت رعنای شخصیت انسان خلعتی زیبا مییابد.
امام علی علیهالسلام حیا را با تعبیر لباس بلند و سر تا سری یاد میکند. در حدیثی از ایشان نقل شدهاست:
« حیا لباسی بلند و حجابی منع کننده و پوششی نگهدارنده ی از بدی هاست. »
شخصیت در رفتار فرد با حیا را میتوان شخصیت و رفتار پوشیده دانست.
تصویر شخص با حیا تصویر انسانی است که با قامت خود لباس بلند و کامل پوشیده است.
در برخی روایات برای تصویر انسان باحیا از امام علی علیهالسلام نقل شدهاست:
«کسی که حیا لباسش را بر او پوشیده باشد، مردم عیب او را نمیبینند. »
همچنین در حدیثی از امام حسن مجتبی (ع) در مقام توصیف حیای پیامبر اکرم نقل شدهاست:
« پوشش بزرگی از حیا زیباییهای چهرهاش را پوشانده بود. »
و کسی که حیا نداشته باشد، شخصیتی عریان و دریده خواهد داشت و باز هم به تعبیر زیبای قرآن که جامع همه اینهاست برمیگردیم که فرمود :
«… وَ لِبَاسُ التَّقوَی ذَلِکَ خَیرُ … »